بیژن صدریزاده طی یادداشتی با عنوان معنای آمار کرونا در ایران در شماره امروز اعتماد، ضمن تحلیل و نقد آمار اعلام شده کرونا در ایران نوشت:

به گزارش تجارت امروز ؛ ویروس کرونا خانواده بزرگی است. یکی از اعضای این خانواده در سال ۲۰۰۳ بیماری سارس را ایجاد کرد که میزان کشندگیاش ۱۰ درصد بود. دومین گروه از این خانواده در سال ۲۰۱۲ باعث بیماری مرس (MERS-CoV) یا سندرم تنفسی خاورمیانه شد که درجه کشندگیاش ۳۵ درصد بود. درصد کشندگی کرونا ۲ درصد یا کمی بیش از ۲ درصد مشخص شده است. بنا بر همین آمار است که وقتی به اعداد رسمی اعلام شده از سوی وزارت بهداشت میرسیم، میبینیم که چنین عددها و نسبتهایی از قضا به نفع کشور نیست. وقتی به فرض ۲۸ نفر مبتلا و ۶ نفر تلفات یا ۴۳ نفر مبتلا و ۸ نفر تلفات اعلام میشود یعنی این نسبت بالاتر از ۱۸ درصد است و اگر چنین آماری درست باشد، نشاندهنده این است که مراقبت از بیماران دچار اشکال بوده است در حالی که در کشورمان بهترین پزشکان و پرستاران و همچنین بخش خصوصی بسیار خوبی داریم و از نظر تعداد بیمارستانهای دولتی و امکانات هم مشکل خاصی نداریم؛ بنابراین درجه کشندگی این بیماری در کشور ما ناگهان جهش نزدیک به ۱۰ برابری پیدا میکند. توجیه دیگری که برای این اعداد وجود دارد، این است که اعداد اعلام شده در واقع میزان تعداد بیماران بسیار پرخطری بودهاند که از میان آنها تعدادی فوت کردهاند. اگر غیر از این دو حالت باشد، معنای این اعداد این است که ما در واقع مشکل بیماریابی داریم. با این منطق یعنی تعداد بیماران مبتلا بالاتر از ۲۰۰ نفر است که بعد از تعداد فوتشدگان با آمارهای رسمی کرونا همخوانی پیدا میکند. رسیدن به چنین سوالاتی است که مشخص میکند مسوولان وزارت بهداشت باید این موارد را در مصاحبهها برای مردم مشخص کنند تا مردم دچار تردید نشوند و اعتماد آنها سلب نشود. جز دوره نهفتگی ممکن است اتفاقا کسی باشد که در دوره ظهور علایم بیماری قرار داشته باشد. استفاده از قرص تببر میتواند این حالت را پنهان کند، از سوی دیگر ممکن است علایم در فردی با نقص سیستم ایمنی ظهور کند یا افراد بالای ۷۰ سال که ممکن است با وجود بیماری عفونی مبتلا به تب نشده باشند. این واقعیتها را باید پذیرفت و دانست که کنترلها هم نمیتوانند صددرصد مانع ورود بیماری شوند. بر همین اساس باید شفافسازی کامل انجام شود و راهکار بیماریابی فعال را مورد توجه قرار داد. فعال به این معناست که گاهی وزارت بهداشت پزشکان و مراکز درمانی را ملزم به گزارشدهی میکند و ممکن است این گزارشها دقیق ارسال نشوند. حالت دیگر این است که بخش خصوصی در مواردی دستورات وزارت بهداشت را مو به مو اجرا نمیکند و ممکن است گزارش کاملی ارایه ندهد و از قضا بسیاری از بیماران با ظاهر شدن علایم بیماری به بیمارستانها و مراکز درمانی و مطبهای بخش خصوصی مراجعه میکنند. برای همین نمیتوان روی درصدهای به دست آمده از این عدد و رقمها خیلی حساب کرد. خلاصه تمام این حرفها ختم به این نتیجهگیری میشود: بیماریابی فعال باید در کشور فعال و ارتباطات و اطلاعرسانی از سوی وزارت بهداشت تقویت شود. در کنار اینها وزارت بهداشت باید حمایت بخش خصوصی را جلب کند و برای انجام این کار باید ارتباط نزدیکی بین بخش خصوصی و دولتی برقرار و نظارتها بر این بخش هم به صورت معقول دنبال شود.