
9 دی ۱۳۸۸ یادآور افتخار ملت ایران در حرکت عظیم انقلاب اسلامی است؛ در این روز الهی، ثمره هدایتهای رهبری و صبر و بصیرت مردم، کام دوستداران انقلاب اسلامی را شیرین و امید دشمنان ملت ایران را به یأس تبدیل کرد و در آزمون چندماه سال ۸۸ که از آن به حادثه تعبیر شد، ملت انقلابی ما توانست مسیر استقلال و عزت خود را از لابه لای شبهات و توطئهها پیدا و گام مهم دیگری در رسیدن به اهداف خود بردارد.
این حادثه گر چه زیانهای بسیاری به کشور وارد کرد اما نشان داد که دست خداوند متعال بالای همه دستهاست و هر جا که مردم به میدان بیایند، فتنه گران راه به جایی نخواهند برد.
نکته مهم در مورد حضور حماسی ملت ایران در روز 9 دی و جمع کردن بساط فتنه گران، پیوند عمیق میان امام جامعه و مردم بود که این پیوند عمیق منجر به این شد که از یک سو، فتنه و توطئه آمریکا و غرب علیه این کشور و مردم عزیز آن، شکست خورده و از سوی دیگر، دوباره به تمام بدخواهان این ملت اثبات شود که مردم ولایتمدار ایران اسلامی در مقابل توطئه گران، کاملا هوشیارند.
جامعه را میتوان به دو دسته خواص و عوام تقسیم کرد؛ هر دو دسته در جامعه مردم سالاری دینی در فضایی مثل انتخابات اثرگذارند اما معرکه زمانی شکل میگیرد که دو اردوگاه در بین نخبگان ایجاد شود؛ اردوگاه حق و باطل. وقتی هستههای سخت جامعه که متشکل از نخبگان است و در جامعه پایگاه اجتماعی گستردهای دارند در کلام و مناظرات خود عضوگیری میکنند و دوقطبیهای متعصبانه ایجاد و فتنه را زمینهسازی میکنند تنها زمانی فتنه رفع می شود که عمارها عرصه حقیقت توانسته باشند بخش قابل توجهی از عوام را با خود همراه کنند و برای عوام تبیین کنند که جبهه باطل با مطرح کردن ادعای کذب تقلب مقاصد دیگری را در نظر دارد و باید جلوی این جبهه باطل ایستاد.
اما در وقایع 88 این قطعیت با فاصله اتفاق افتاد چرا که مافیای بازی در حادثه 88 بلد بودند چگونه بازی کند! جریان حادثه در آن روزها امکانات گستردهای چون رسانههای بیگانه را در اختیار داشتند که به شدت فعال بود و با مظلوم نمایی، فریب افکار عمومی و ... که از شگردهای پرقدرت رسانهای است، با هدف پیشروی حادثه هر چه در توان داشت به میدان آورده بود. واقعیت ماجرا این است که افراد عادی به سادگی نمیتوانند به سلامت از این فریبها بیرون بیاید و زمان میبرد تا بتوان برای عوام جامعه تبیین کرد که جبهه باطل چه کسانی هستند و چه مقاصدی دارند.
وقایع مختلف نیز به روشن شدن ماجرا کمک میکنند؛ البته این اتفاقات باید ظرفیت این مهم را هم داشته باشد؛ تجمع در 13 آبان و روز قدس که حتی با روزهخواری علنی فتنهگران همراه شده بود این ظرفیت را نداشت که ذات فتنه را مشخص کند و باید خطای آشکارتری از جبهه فتنه گران رخ میداد تا عوام جامعه بدانند ذات این فتنه چیست، بالاخره با گذشت زمان فتنهگران خطای بزرگی کردند و با اهانتی که به محضر امام حسین(ع) و فرهنگ عاشورایی کردند عوام به عینه دیدند و درک کردند که فتنه گران درصدد حکومت سکولار و ضد دین هستند، سردرگمیها از بین رفت و مردم جبهه حق را انتخاب کردند؛ عنایت اهل بیت بود که باعث شد چهره واقعی عاملان حادثه بین افکار عمومی خود را نشان داد.
همانطور که عرض کردم داستان انتخابات 88 چیزی بود که از قبل نشانه هایش آشکار بود؛ در دنیا انقلابهای رنگی خیلی قبل تر ازحادثه 88 نظریه پردازی شده است و کتاب های زیادی هم برای آن منتشرشده است که در جلد یک دایره المعارف فتنه به صورت حرفهای به آن پرداخته شده است.
بحث انقلابهای رنگی به سناریوی نیل جهان و کشورها به سوی لیبرال دموکراسی برمیگردد. اقدام امنیتی، فرهنگی، کار بر روی افکار عمومی و... تا دلتان بخواهد برای این منظور انجام شده است.
آنان میگویند ما به پایان دنیا رسیدهایم و باید جهان به سمت لیبرال دموکراسی برود و از هر روشی که میشود استفاده کردهاند تا به این هدف برسند.
کافیست در انتخاباتهای کشورهای دیگری که برگزار شده و انقلاب های رنگی که در چند کشور دیگر قبل از حادثه 88 رخ داده است مداقه کنیم آنگاه نمیتوانیم بپذیریم که این ماجرا یک اتفاق بدون برنامه ریزی بوده است!
انتهای یادداشت