
به گزارش تجارت امروز، محسن هاشمی از فوت پدرش چنین گفت: حاجخانم در خاطرات خود از روز فوت نوشتهاند؛ آیتالله سرحال بودند و صبحانه خوردند و رفتند، آقای قاضیزادههاشمی هم کسالتی را درباره آیتالله هاشمی مطرح نکردند. بعد از آن برای شنا تشریف میبرند.
آیتالله هاشمیرفسنجانی به دلیل ترورهای قبلی، مخصوصاً ترور سال 58 توسط گروه فرقان تیر خورده و کمرشان درد میگرفت، دکترها توصیه کرده بودند که ایشان باید شنا کند و سعی میکردند هفتهای 2 بار حداقل شنا کنند.
محسن از خاطرات پدرش خواند و اظهارداشت: سال 95 ایشان خوابی دیده بودند و آن را نیز یادداشت کردند؛ ایشان این خواب را برای بعضی تعریف کرده بودند، 24 تیر 95 نوشتهاند: ساعت 5 صبح در حالی که رویای هولناکی دیدم بیدار شدم. افرادی،مرد و زن و کودک،بدون اجازه و اطلاع درمحل اقامت ورود میکردند. حرفی نمیزدند، اذیت هم نمیکردند و جواب سوالم را در مورد دلیل ورود و نحوه ورود نمیدادند.
گاهی بیرون میرفتند و گاهی برمیگشتند و آخرینبار بیدلیل مشغول جابهجا کردن وسایل زندگی میشدند؛ مثل کمد، بوفه، یخچال، صندلیها. محافظان هم نبودند. میخواستم با آقای شجاعی، فرمانده محافظان تماس بگیرم و تلفنی اطلاع دهم. میسر نمیشد.
احتمالاتی در تعبیر این خواب به ذهنم میرسد. در نماز از خداوند برای رفع شر استمداد کردم و صدقهای در نظر گرفتم و پس از نماز خوابیدم. چون دیشب ساعت یک بامداد خوابیده بودم.
هاشمی افزود: من در آن سفر با ایشان نبودم، اما با آقای مرعشی که با ایشان بودند این موضوع مطرح شده بود.
فوت آیتالله هاشمی و پرونده آن موضوع حساسی درکشور ماست. زمان ترور آیتالله هاشمی در سال 72 هم قبل از اینکه دنبال دلایل ترور باشند دنبال مسائل سیاسی اطراف آن بودند.
بیشتر بخوانید:
فاطمه هاشمی در گفتگوهای مختلف موردی را مطرح کردند مانند ایشان 20 دقیقه دیر به بیمارستان منتقل شدند. موقعی که انتقال داده شدند اجازه ندادند پزشک بیمارستان ایشان را معاینه کند و منتظر پزشک دادستانی شدند. یا اینکه میزان رادیواکتیو بدن آیتالله بالاتر از حد نرمال و 10 برابر بوده است.
محسن هاشمی پاسخ گفت: خودم خاطراتم را مینویسم؛ در آن روز، کارهایم را انجام داده و به منزل آمده بودم. حدود ساعت 6 به من تلفن کردند که آیتالله هاشمی دچار عارضهای شدند و الان ایشان را به بیمارستان شهدای تجریش منتقل کردهاند. تیم حفاظت ایشان تیم حفاظت درجه یک بود و همیشه باید آمبولانس با تجهیزات کامل همراه تیم باشد.آمبولانس آنجا نبوده و منتظر آمبولانس ماندهاند. این موضوع اجازه دهید نگوییم مشکوک، اما اهمال تیم حفاظت است.
معمولاً رسم بر این بود که محافظین زمانی که آیتالله هاشمی شنا میکردند داخل استخر نمیرفتد ولی پشت در حضور داشتندایشان هیچ جا، جز موقعی که شنا میکردند تنها نبودند. نمیتوانیم با استدلال قوی بگوییم که آیتالله هاشمی توسط یک گروهی کشته شدند یا توسط گروهی کشته نشدند.
وی در ادامه سخنانش از مطرح کردن این مسئله با تیم حفاظت گفت: همیشه هفتهای یکی دو بار شنا میکردند و از زمان ریاست جمهوریشان هم این مساله بود و پزشکان گفته بودند که حتماً باید به خاطر درد کمر شنا کنند. رسم بر این بود که محافظین داخل استخر نمیرفتند و پشت در حضور داشتند. وقتی من به بیمارستان رسیدم دکترها عملیات احیا را انجام میدادند.
دکترهای بیمارستان حضور داشتند و دکترهای دیگری هم خودشان را رسانده بودند. الان چون پنج سال گذشته، نمیتوانم دقیق بگویم.
او اظهار داشت: پزشکان میگویند آب در ریه آیتالله هاشمی نبوده و پاسدارها میگویند ایشان کمی نبض داشته است. دکتر احیا میگفت ایشان موقعی که رسید تقریباً هیچ نبض و علائم حیاتی نداشته که لغت، تقریبا لغت مشکوکی است.
هاشمی از خاطرات خود خواند: نیم ساعت است که در حال احیا هستند. کمکم دکتر هاشمی وزیر بهداشت و درمان و بعد دکتر زالی رئیس نظام پزشکی و بعد دکتر نوحی دکتر قلب و بقیه اساتید رسیدند و از بیحاصل بودن این فشارها گفتند که دیگر کار تمام است.
او افزود: دکترها از من اجازه گرفتند و گفتند میخواهیم عملیات احیا را تمام کنیم، تا من اجازه نمیدادم عملیات احیا را ادامه میدادند. بعد از اولین جلسه پزشکی مشخص شد سیاست نظام و حاکمیت این است که فوت آیتالله هاشمی طبیعی است و هنوز هم این سیاست ادامه دارد. گفته شد خانواده اجازه کالبدشکافی نداد،اما این موضوع نه با ما مطرح شد و نه ما درخواستی کردیم.
فرزند آیت الله هاشمی گفت: ایشان 2 روز بعد از فوت دفن شدند. در این 2 روز پیکر ایشان موجود بود و در جماران هم بود و بیمارستان قلب هم همانجا بود و هر حرکتی که سیستمهای امنیتی میخواستند انجام بدهند از نوع برخورد با محل حادثه و رسیدگی به دوربینها و مصاحبه با محافظین و... اما از نظر نظام و امنیت کشور این یک فوت ناگهانی بود. آن زمان تصاویری را از تلویزیون نشان دادند مثلاً فلان شخصیت فرهنگی یکدفعه پشت تریبون ایست قلبی میکند.
محسن هاشمی برای پرونده فوت آقای هاشمی در شورای عالی امنیت ملی اظهارداشت: رسیدگیهای پنهان ما به موضوع و رسیدگیهای رسمی انجام میشود. معمولاً حمله قلبی مسالهای است که اگر شما زود به بیمار برسید و یا قرص زیرزبانی استفاده کنید، البته ایشان قرص زیرزبانی استفاده نمیکردند، که این هم مسئله قابل بررسی است و آموزش هم میدهند که در صورت وقوع حمله قلبی باید چه کارهایی انجام دهید. از جمله تیم پزشکی همراه و محافظان باید معمولاً آموزشهای وقوع حمله قلبی را آموزش دیده باشند.
درخاطرات محسن هاشمی نوشته شده است: به آقای سیفاللهی [مسئول تیم تحقیق در شورای امنیت] گفتم تحقیق درستی نشده و آنچه شده سطحی و برای این است که بگویند در حال تحقیق هستند. ایرادمان این بود که محافظین از همان ابتدا باید بازجویی شوند که چرا آمبولانس نبوده است.
در 27 دی در خاطراتم نوشتم که از دفتر آقای شمخانی در شورای امنیت تماس گرفتند و برای ساعت 12 دعوت کردند؛ ما رفتیم و اولین جلسه شورای امنیت با ما بود. البته آنها خودشان جلساتی داشتند، اما اولین جلسه با ما بیستوهشتم دی بود. نوشتم: آقای سیفاللهی از فعالیتهای تحقیقی خودشان گفتند که من هم گفتم به نظر تحقیق درستی نشده و آنچه شده سطحی است و برای اینکه بگویند در حال تحقیق هستند ؛ حتی به محل فوت هم کسی نرفته است. انگشتنگاری و بازبینی فیلمهای موجود باغ و اطراف استخر نشده و حتی نگذاشتند که ما هم ببینیم.
در خواب برای درخواست کالبد شکافی خاطر نشان کرد: 2 نگاه به این مساله وجود دارد. یک نگاه این است که یک تیم تحقیقاتی مستقل شکل میگیرد و بعد این کارها انجام و نتیجه اعلام میشود. این احساس در من نبود که من آیتالله هاشمی را زیر تیغ کالبدشکافی بگذارم و چند روز ایشان را دفن نکنیم و چه تیمی بررسیهای دقیق را انجام دهد شما از بالا هر وقت که بخواهید میتوانید نمونهبرداری کنید و میتوانید نبش قبر را انجام ندهید. دستگاههایی است که وارد قبر میشوند و هیچ وقت دیر نشد. اگر فرض ترور را مطرح کنیم؛ ترور سبک خارجی هم مطرح بود.
وی گفت:موضوع رادیواکتیو به یکباره از سوی آقای شمخانی مطرح شد و چون به فاطی گفته بودند او هم در مکانهای مختلف مطرح کرد. شاید اگر موضوع رادیواکتیو را به من میگفتند با سیاستتر و کیاستتر با آن برخورد میکردم البته اطلاعاتیها میگفتند موضوع رادیواکتیو بیخود و الکی است.
محسن هاشمی بریا چگونگی دریافت رادیواکتیو در بدن ایشان اظهار داشت: گفته بودند ما سوند ادرار را بررسی کردیم و به آزمایشگاه دادیم. درجه اشعه آلفا یا رادیواکتیو 10 برابر بالاتر از حالت نرمال بود. تیم فرستادند منزل و ادرار 24ساعته حاج خانم را گرفتند، چون میگفتند حاجخانم همیشه با آقای هاشمی بوده است و رادیواکتیو باید روی ایشان هم تاثیر بگذارد.
رادیواکتیو موجود در ادرار حاجخانم چهار برابر بود. نمونهها در 2 جا تست شد. یک جا به سیستم امنیتی وزارت دفاع، جای دیگر هم سیستم امنیتی نظامی بود. وزارت دفاع بالا نشان داده بود و سیستم امنیتی نظامی اصلاً بالا نشان نداده بود.
آیتالله هاشمی اواخر عمرشان از اینکه اسکورت بشوند و رفتوآمد زیاد باشد گلهمند بودند و میگفتند دلیلی ندارد این همه ماشین در خیابان راه بیندازیم. بودن آمبولانس در محل مجمع خیلی مهم است، چون اعضای مجمع کهنسال هستند و آقای توسلی هم همانجا دچار سکته شدند. ما دنبال تنبیه کسی نبودیم، دنبال این بودیم که واقعیت روشن شود.
محسن هاشمی در آخر گفت: به نظر میآید که به صورت کلی رسیدگیهای شورای امنیت تمام شده است. مگر اینکه پرونده را به گروه دیگری بدهند که پرونده قبلی را بررسی کنند و ببینند چه خلاءهایی وجود دارد.
انتهای خبر//حسین عبداللهی