
به گزارش تجارت امروز، وقتی در قرن ۱۸ میلادی علم جنگلداری مدرن را پایهگذاری کردند، حال ما از تجربه آنها برای اقتصاد و بورس ایران استفاده میکنیم.
آلمانیها میخواستند همه ساده باشد. نیاز آنها به درآمد از جنگلها، آنها را به سمت ایجاد جنگلهایی یکدست از نارون سوق داد. ابتدا همه چیز زیبا بود، اما فقط دو دور چرخش کافی بود تا نتایج آن توهم جنگلداری علمی هویدا شود.
آلمانها دچار مرگ جنگل شدند و به جای افزایش محصول، شاهد آفت شدید بودند. کارشناسان در تولید چوب و افزایش درختان و جنگلهایی شسته و رفته، نقش خزهها، سرخسها، زنبورها و قارچها را نادیده گرفتند و کل اکوسیستم را با سادهسازی نسنجیده خود نابود کردند.
حالا نوبت بهداشت جنگل بود، زنبور رها میکردند و سعی میکردند که جزئیات اکوسیستم را عینیسازی کنند. مشکل سادهسازی در بورس هم همین است. مشکل در سادهسازی شدیدی است که دولتها عاشق آن هستند. در تمام جهان هم رواج دارد اما در ایران به صورت افراطی است.
سادهسازی هر چیزی و از همه خطرناکتر سادهسازی اکوسیستمهایی پیچیده مانند اقتصاد و زیرسیستم آن یعنی بازار سرمایه با میلیونها کنشگر و میلیاردها تصمیم، اتفاقی است که این روزها شاهد آن هستیم.
در سال ۱۳۹۸ کسی نمانده بود تا در صف دعوت مردم به بورس نباشد و همه از هم پیشی میگرفتند، معلوم بود آن سادهسازی کارش را میکند. بسیاری از مردم در سطوح مختلف بدون درک ریسک و مدیریت ریسک به سادهسازی بازار سرمایه مشغول بودند.
بورس را نمیشود ساده کرد.بورس اصولا پیچیده بوده و ازهمه مهمتر ریسکسیستماتیک جزو جدا نشدنی آن است؛ درخواست برای ورود دولت برای حمایت از بازار سرمایه در شعار زیباست.
اگر دامنه نوسانی در مرداد ۱۳۹۹ نبود ما تا امروز، میتوانستیم شاهد بازیابی طبیعی بازار سرمایه باشیم.
در تحلیل وضعیت کنونی بورس، عدمتناسب در بازدهی بازار، به مرور توسط بازارهای موازی جبران میشود. تا زمانی که سادهسازیهای خطرناک در اقتصاد ایران ادامه دارد و رویکرد سیستمی به اکوسیستم نداریم، اقتصادی ذینفعانه خواهیم داشت.
در پایان سال، بورس نوسان قابلتوجهی را به ثبت رساند اما بازارهایی نظیر طلا، ارز و مسکن توانستند خود را به بورس نزدیک کنند.
مشکل اصلی اما این است که با دخالت در یک بازار، مکانیزمهای عادی حاکم بر اقتصاد دچار خدشه میشود. این به آن معناست که برای بازگرداندن شرایط به حالت عادی باید از سایر بازارها نیز حمایت شود. بازار باید کار خودش را انجام دهد به این معنا نیست که دولت نقشی برای سیاستگذاری ندارد. بلکه به این معناست که سیاستگذاری دولت باید با هدف رشد اقتصادی باشد.
در حوزه مدیریت ریسک سه چرخه هست؛ چرخه شناسایی ریسک، ارزیابی ریسک کنترل و یک تکرار مجدد. زمانی که دولتها وارد حوزه دخالت در بازار میشوند، به دلیل ایجاد اطلاعات نامتقارن، برای افرادی که در بحث ارزیابی و مدیریت ریسک فعال هستند، مشکلات عدیده به وجود میآورند.
انتهای خبر//س.د//حسین عبداللهی