
فقر ریشه بسیاری از معضلات اجتماعی است؛ بهطوریکه جامعهشناسان بزرگترین علت رفتارهای مجرمانه در جامعه را فاصله اجتماعی میان فقیر و غنی میدانند؛ کسی که در سیر کردن شکم خود و فرزندانش با مشکل روبرو است؛ مستعد هر نوع رفتار بزهکارانه است.
درصورتیکه حاکمان نتوانند تعادلی میان درآمد اقشار مختلف جامعه ایجاد کنند و آن را به سمت رفاه نسبی میل دهند؛ شاهد مشکلات عدیدهای خواهیم بود. مشکلاتی که این روزها نظیر آن را کم نداریم.
فشار معاش در زندگی باعث میشود فرد ازآنچه کرامت و عزت انسانی است خارج شود؛ چه بسیار خانوادههایی که برای فقر کودکان خود را میفروشند و چه بسیار زنانی و دخترانی که به دلیل فقر به روسبیگری روی میآورند و طعمهای آماده برای جامعه میشوند.
دکتر علیرضا نبی در سخنرانی اتاق بازرگانی تهران گفت: " حقی در مال ما برای خدا است که به نیازمندان بدهیم؛ اگر ندهیم آنقدر کفه نیازمندان پر میشود که بینیازها را نابود میکند. " او در ادامه بیان کرد: " وقتی آدمها را تخریب میکنید آنها با خشمشان جامعه شمارا مورد تعرض قرار میدهند ". نتیجه این خشم دستگیری مجرمی است که از بالای پل عابر پیاده به سمت خودروهای عبوری سنگ پرتاب میکرد و ناخواسته مرتکب قتل شد. او مقتول را نمیشناخت و دلیل این کار خود را خشم از پولدارها و کینهای بیان کرد که به دلیل نرسیدن به آنچه آنها داشتند بود. این بخشی از واقعیتهای تلخ فاصله طبقاتی است.
چه آنکه دولتها دستبهکار شوند و یا اغنیا مهم نیست؛ اگر امنیت جامعه برایمان مهم است؛ باید برنامهریزی درستی صورت گیرد تا فاصله طبقاتی کاهش پیداکرده و قشر متوسط جامعه دوباره احیا گردد؛ شاید اینگونه کمی از فشار روحی و روانی جامعه کم شده و کمتر شاهد اتفاقات تلخ باشیم.