
به گزارش تجارت امروز؛ متأسفانه ما با شبکهای از فعالان رسانهای مواجه هستیم که بهصورت حرفهای مأموریت دارند تا با عبور از اخلاق رسانهای، حاشیه امنی برای برخی اصحاب قدرت سیاسی فراهم کنند.
باوجود اعتراف یک عضو خانواده به خطای خانواده همسر، دختر و داماد) در سفر به ترکیه (برخی مشاوران رسانهای و سایتهای حامی با توجیه و تغییر ماهیت ماجرا بهزعم خود تلاش نمودند از حیثیت سیاسی و اجتماعی مسئول خانواده دفاع کنند. دستیار سیاسی و رسانهای وی در توئیتی نوشت: خطای فرزند را بهپای پدر نمینویسند. مشاور رسانهای او نیز در توئیتی نوشت: «عجب جشنی گرفتند مخالفان. بزرگنمایی که در تخصص شما است اما مهم نیست که موضوع کوچک باشد یا بزرگ، خطای فرزند را بهپای پدر نمینویسند».
در این راستا یک خبرگزاری حامی نیز، در تلاش برای کاهش اثرات سیسمونی گیت، سعی کرده کل خبر را منکر و مدعی شود که دختر این مسئول در سفر ترکیه سیسمونی نخریده است!
این اولین نمونه از اقدامات رسانهای برای توجیه و وارونه جلوه دادن واقعیتهای اجتماعی جامعه نیست؛ متأسفانه ما با شبکهای از فعالان رسانهای مواجه هستیم که بهصورت حرفهای مأموریت دارند تا با عبور از اخلاق رسانهای، حاشیه امنی برای برخی اصحاب قدرت سیاسی فراهم کنند.
از منظر جامعهشناسی رسانه، رابطه بین اصحاب قدرت سیاسی با تیم یا مشاور رسانهای در قالب عقد قرارداد درازای ارائه مشاورههای لازم برای انعکاس مناسب دیدگاهها و پاسخگویی به انتقادهای منتقدان قابلتعریف است.
این شیوه ارتباطی در کشورهای غربی سابقه طولانی دارد. مشاوران رسانهای نقش هدایت رؤیت پذیری در سیاست را بر عهدهدارند. مایکل ریور (Michael Reaver) و دیوید گرگن (David Gergen) را میتوان از اولین نظریهپردازان هدایت و مدیریت فعالیتهای رسانهای سیاستمداران قلمداد نمود. آنها معتقد بودند که در رسواییهای سیاسی که با پسوند گیت (Gate) مشخص میشوند، راهبردهای نزاعجویانِ و پنهانکاری بیشازحد میتواند نتایج معکوس و فاجعه باری به همراه داشته باشد.
از دیدگاه این دو نظریهپرداز رسانه، از وظایف مهم تیم رسانهای دورنگه داشتن سیاستمدار از خط مقدم بهویژه در مورد مسئله گاف، فوران احساسات، درز اطلاعات، سوءتفاهم، و رسواییهای سیاسی است. تیم رسانهای وظیفه دارد حلقه کنترل بر پیرامون سیاستمدار را تنگ گرفته و تلاش کند فرصتهای فراخوانده شدن او را برای رفتارها و اظهارات نامناسب محدود سازد. این کنترل رسانهای ازآنجا ضرورت دارد که «میدانگاه رسانهای سیاست مدرن» برخلاف مجالس و دربارهای سنتی، باز و قابلدسترسی است. در این میان با توجه به ماهیت رسانهها، بهویژه گسترش رسانههای مجازی، نهتنها رؤیت پذیری خود سیاستمدار بلکه منسوبین او نیز میتواند به شیوههایی دریافت و مفهوم شود که قابلبازنگری و کنترل نباشد.
باوجود تلاش تیم رسانهای برای کنترل ماجرای «سیسمونی گیت»، با توجه به تلاشهای ناشیانه و ارائه مشاورههای غلط، دامنه انتقادها علیه این سیاستمدار به حدی گسترده شده است که حتی شعارهای ابداعی از آن متأثر شده است. علاوه بر این، برخی اظهارنظرهای پیشین این مقام مسئول (بهویژه ادعای نمایندگی و صدای 96 درصد از مردم در مقابل 4 درصد سرمایه سالاران و ضرورت مقابله با واردات برخی کالاها توسط فرزندان نخبههای سیاسی کشور) از آرشیو بیرون کشیده شده و با نشان دادن تناقضهای اساسی بین گفتار و رفتار، جایگاه سیاسی-اجتماعی او را به جد به چالش کشیده است.
برای تحلیل بهتر «سیسمونی گیت» به ماهیت بازتاب رسانهای آن به کمک «نظریه رسانهها و مدرنیته جان بروکشایر تامپسون» بپردازیم.
رسواییها در بسیاری از حوزههای زندگی رخ میدهد، اما رسواییهایی تعیینکننده حوزه سیاسی، معمولاً با شکست در هدایت رؤیت پذیری از طریق رسانهها پیوند دارد. این نوع رسواییها در تباین مرزهای متغیر عمومی- خصوصی قابلدرک است. این رسواییها هنگامی به پا میشود که فعالیتهای مخفی یا محرمانه نگهداشته شده ناگهان افشاشده یا از طریق رسانهها رؤیت پذیر شده است. فعالیتی که بهمجرد مرئی شدن بهنوعی به ناآرامیها و اعتراضهای عمومی فرصت ظهور میدهد.
رسواییها معمولاً مجموعهای از هنجارها یا انتظارات را که با فعالیتهای موردبحث مغایرت و تباینشان دارند مفروض قرار میدهد و با اشاره به آن هنجارها یا انتظارات، فعالیتهای مذکور را بهمجرد افشا، تقبیح میکند. این هنجارها و انتظارات از یک بافت اجتماعی تاریخی تا بافت اجتماعی دیگر متفاوت است.
به همین دلیل آنچه در ماجرای «سیسمونی گیت» در ایران خاص به شمار میرود در دیگر کشورها فعالیتی عادی است. همچنین اگر این ماجرا توسط دیگر فعالان سیاسی کشور و بهاحتمال در دهههای گذشته رخ میداد این میزان بازتاب را به همراه نداشت. در این راستا، ماهیت خاص بودن سیسمونی گیت، نه در انجام تخلف یا جرم، بلکه ریشه در انتظارات اجتماعی دارد که بهواسطه اظهارنظرهای پیشین مسئول مربوطه در دفاع از تولید ملی و ممنوعیت ورود کالاهای خارجی باوجود تولیدات مشابه داخلی و ادعای او مبنی بر نمایندگی 96 درصدیها در برابر 4 درصد سرمایه سالاران شکلگرفته است. بر این اساس، حتی فراتر از حکایت «رطبخورده منع رطب کی کند»، اقشار مختلف، «توزیع ناعادلانه رنجهای ناشی از اعمال تحریمها» را به چالش میکشند و فریاد اعتراضی خود را علیه اقشاری سر میدهند که بهرغم ادعاهای مزورانه خود، نهتنها از تحریم آسیب نمیبینند بلکه بهواسطه فرصتهای آن، موقعیت اجتماعی و اقتصادی خود را تقویت کردهاند.
یکی از شیوههای کنترل رسواییهایی سیاسی، و محدود و محصور کردن سرچشمههای دردسر و تنزل پیامدهای بالقوه آسیبزای آن، راهبرد «امکان انکار آتی» است؛ به این معنا که شرایطی فراهم میشود در صورت برملا شدن ماجرا چنین قلمداد کنند که این سیاستمدار از ماجرا بیخبر بوده است. در ماجرای ایران- کنترا (Iran-contra) از چنین راهبردی استفاده شد تا پس از برملا شدن رسوایی، ریگان بهعنوان رئیسجمهور آمریکا مصون باقی بماند.
هرچند به نظر نمیرسد مشاوران رسانهای از سفر خانواده او به ترکیه قبل از این، باخبر بوده باشند تا احتمال کنترل افشای این ماجرا را در ذهن داشته باشند، ولی آنها نیز از راهبرد «امکان انکار آتی» بهره بردند. اما خطای بزرگ استفاده از این راهبرد آن بوده که اصولاً در قوانین کشور ما سفر زن بدون اجازه و اطلاع شوهر امکانپذیر نیست و این نشان میدهد که او از سفر خانواده خود به ترکیه باخبر بوده است و با اجازه و رضایت او، این مسافرت انجامیافته است!
شگرد دیگر آنها «تفکیک قضاوت درباره منش و سبک زندگی پدر با فرزندان» است؛ اما این شگرد نیز چندان کارساز نبود؛ چراکه منتقدان اشارهکردهاند که پیشازاین درباره برخی سیاستمداران خطای فرزندان را بهپای پدر نوشتهاند.
آنچه درباره رویه تیم و مشاوران رسانهای وی از منظر جامعهشناسی رسانه میتوان گفت این است که آنها بدون در نظر گرفتن افکار عمومی و سطح بالای شعور اجتماعی و آگاهی افکار عمومی، ناشیانه موقعیت اجتماعی و سیاسی او را تنزل داده و او را به لبه پرتگاه حذف سیاسی کشاندهاند. با این وضعیت بعید است او در انتخابات آینده ریاست جمهوری و حتی مجلس شانسی برای موفقیت داشته باشد.
از طرف دیگر، فعالیت تیم رسانهای به معنای زیر پا گذاشتن اخلاقیات، تحریف و انکار واقعیت نیست؛ بلکه وظیفه اصلی تیم رسانهای ارتباط صحیح بین مردم با سیاستمدار و انتقال درست آنها به طرفین است که این نقشآفرینی با اتخاذ درست راهبردهای رسانهای و بر مبنای کیاست و مقابله با ضعفهای احتمالی سیاستمداران قابل تحقق است.
انتهای مطلب