
به گزارش تجارت امروز؛ با صدور قطعنامه پیشنهادی امریکا و چهار کشور اروپای در شورای حکام آژانس انرژی اتمی؛ به نظر میرسد که موضوع برجام و ادامه مذاکرات بهطورکلی از برنامههای آتی رئیسی کنار رفته است. فشار موفقیتآمیز تندروها باهدف از بین بردن توافق، اکنون همهچیز را به نقطه شکست رسانده است.
در شرایطی که هفته گذشته شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی با صدور قطعنامه علیه ایران خواستار همکاری کامل تهران با آژانس شد، مسئولان کشورمان در واکنش به این مسئله، ضمن محکومیت این ماجرا دستور به جمعآوری دوربینهای نظارتی فرا پادمانی آژانس از سایتهای هستهای کردند. بدین ترتیب در شرایطی که امید میرفت با توافق بر سر احیای برجام دو طرف بهنوعی راهی مسالمتآمیز برای حل بحران فعلی بیابند، اکنون تنشها در این زمینه به شکل قابلتوجهی افزایش پیداکرده است.
به همین بهانه پایگاه تحلیل اینترسپت با انتشار یادداشتی با عنوان «ایران در حال عقبنشینی از توافقی است که آمریکا سالها پیش از آن خارجشده بود» نسبت به پیامدهای به ادامه روند کنونی هشدار داده است.
توافق هستهای موسوم به برجام بر اساس یک فرض ساده بناشده بود: درازای لغو تحریمهای اقتصادی، برنامه هستهای ایران تحت نظارت شدید بینالمللی قرار میگرفت. این توافقی معقول برای هر دو طرف بود. ایران کاهش تحریمها و فرصت ادغام خود در اقتصاد جهانی را به دست میآورد و ایالاتمتحده از مسیر یک جنگ پرهزینه دیگری در خاورمیانه خارج میشد.
بااینحال، ایالاتمتحده عهد خود را زیر پا گذاشت. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، بهواسطه عداوت شخصی با سلف خود -و با تشویق اسرائیل و کشورهای عربی خلیجفارس- با اعمال مجدد تحریمهای یکجانبه و به راه انداختن کمپین «فشار حداکثری» باهدف فروپاشی اقتصاد ایران، این توافق را نقض کرد.
از آن زمان تاکنون، این توافق بهدشواری زنده مانده است. حالا شاید ایرانیها آماده باشند که آخرین ضربه را به این بیمار نیمهجان بزنند. این هفته، ایران به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اطلاع داد که ۲۷ دوربین را که بعد از توافق برجام نصب و بر سایتهای هستهای نظارت میکنند از مدار خارج کرد. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، این اقدام را «ضربه مهلک» به توافق توصیف و در بیانیهای از هر دو طرف خواست تا به توافق بازگردند.
رافائل گروسی درست میگوید که ممکن است اکنون توافق هستهای روزهای پایانی خود را سپری میکند؛ اما اشتباه است که مرگ آن را -سالها پس از خروج آمریکا از توافق- به این گام نهایی نسبت دهیم.
اکنون به نظر میرسد که ایالاتمتحده و ایران در مسیری درگیری قرارگرفتهاند که دیپلماتها برای اجتناب از آن سالها مذاکره کردند. زمانی که برجام در سال ۲۰۱۵ امضا شد، به نظر میرسید این تلاشها به ثمر نشسته است. فشار موفقیتآمیز تندروها باهدف از بین بردن توافق، اکنون همهچیز را به نقطه شکست رسانده. انگیزه اصلی برای توافق هستهای اجتناب از جنگ بر سر این موضوع بود و در فقدان یک توافق، ممکن است دو کشور گزینه نظامی را محتملترین گزینه بدانند.
در دوران ترامپ، دولت ایران تا حدی به توافق هستهای پایبند بود به این امید که در صورت بازگشت یک دولت دموکرات به قدرت، آن را احیا کند. جو بایدن در سال ۲۰۲۰ راهی کاخ سفید شد، اما بهجای بازگشت به توافق، حفظ تحریمهایی را که ترامپ اعمال کرده بود، انتخاب کرد - همان اقداماتی که قرار بود بر اساس توافق هستهای، لغو شود.
تحریمها؛ باعث ایجاد بحران اقتصادی در ایران شده و میلیونها نفر از طبقه متوسط را به فقر کشاند. اگر این تحریمها در آینده نیز لغو شود بازهم بعید است که ایران به شرکتهای غربی اعتماد کند. اکنون واضح است که تحریمهای ایالاتمتحده علیه ایران میتواند با وزش هر بادی در واشنگتن دوباره اعمال شود و این وضعیتی است که سرمایهگذاری شرکتهای خارجی در ایران را عملاً غیرممکن میکند.
ایران با خروج امریکا از برجام متحمل ضررهای زیادی شده است. اکنون جامعه بینالمللی قصد دارد هدف خود را برای توقف اشاعه هستهای احیا کند. حذف برخی از دوربینهای نظارتی در سایتهای هستهای به این معنی است که جهان به وضعیت مبهم قبل از توافق هستهای ۲۰۱۵ نزدیکتر میشود. آژانس بینالمللی انرژی اتمی، قبلاً مدعی شده بود که ایران تنها «چند هفته» با نقطه گریز هستهای فاصله دارد. از دست دادن ظرفیت نظارتی کنونی به این معنی است که ممکن است ایران بتواند بدون اطلاع دیگران از این آستانه عبور کند.
جان تیرنی، مدیر اجرایی مرکز کنترل تسلیحات و عدم اشاعه در بیانیهای در واکنش به خبر حذف دوربینها گفت: «از امروز آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره جزئیات فعالیتهای ایران کور است، زیرا قادر به بازیابی دادههای نظارتی ذخیرهشده در دوربینهای آژانس درنتیجه خروج آمریکا از توافق هستهای در سال ۲۰۱۸ نیست. این گامهای جدید به این معنی است که آژانس هرروز دادههای بیشتری را از دست میدهد و ردیابی همه جنبههای برنامه هستهای ایران سختتر خواهد بود، اگر مذاکرهکنندگان برای جلوگیری از تشدید تنشها راه دیپلماتیکی پیدا نکنند. بار دیگر، ایالاتمتحده و جهان با اعمال محدودیتهایی بر برنامه هستهای ایران وضعیت بهتر را نسبت به فقدان آن دارند».
شاید ازنظر بعضی منطقی باشد که ایران را به دلیل بسته شدن سریع پنجره احیای توافق هستهای احیاشده مقصر بدانیم. بااینحال، انجام این کار، تاریخ توافق را نادیده میگیرد و ایالاتمتحده را از اقداماتش تبرئه میکند: چرا باید از ایران انتظار داشت که در طول مذاکرات بر سر یک توافق جدید به پایبندی خود ادامه دهد درحالیکه ایالاتمتحده هیچ گامی برای نشان دادن پایبندی خود برنداشته است؟
برداشتن دوربینها نشانه دیگری از شکست موضع واشنگتن در قبال ایران است. دولت ترامپ ادعا میکرد که میتوان بهسادگی ایران را مجبور کرد بدون لغو تحریمها یا ارائه هر امتیاز دیگری مجبور به دست کشیدن از برنامه هستهایاش کند. اگرچه ترامپ نمیخواست عواقب یک درگیری تمامعیار با ایران را متوجه او شود، اما خروج از توافق دقیقاً همین نتیجه را داشت؛ ایالاتمتحده به برداشت آنچه ترامپ کاشته، ادامه خواهد داد. اگرچه بایدن در دولتی که توافق هستهای در کانون دیپلماتیکش قرار داشت، معاون رئیسجمهوری بود، اما تمایلی به پایبندی به روشی که ممکن است توافق را نجات دهد، نداشته است.
با محدود شدن نظارت هستهای، همان تندروهایی که مدتها برای حمله به برنامه هستهای ایران فشار آوردهاند، به این کار ادامه خواهند داد. اگرچه ایران از رویارویی مستقیم با ایالاتمتحده و متحدانش پرهیز دارد، اما از ظرفیت موشکهای بالستیک پیشرفته و متحدان منطقهای در حالت آمادهباش برخوردار است. جنگ با ایران برخلاف جنگ با سوریه، عراق و افغانستان که آمریکا در دو دهه پس از یازده سپتامبر با آنها جنگیده، به معنای متحمل شدن تلفات قابلتوجهی برای ایالاتمتحده و متحدانش است.
جنگ جدید در خاورمیانه از منظر منافع ایالاتمتحده ارزش ندارد. بهترین سناریو برای امریکا، رسیدن به توافقی است که برنامه هستهای ایران را کنترل میکند و درعینحال بخشی از پای اقتصاد جهانی را به ایران باز کند. اوباما خودش محاسبه کرد که چنین نتیجهای بهتر از هر نوع درگیری است. به دلیل ناتوانی ساختاری دولت ایالاتمتحده، ازجمله دولت بایدن، در پایبندی به توافقات دیپلماتیک امضاشده، جنگی که اوباما سعی کرد از آن اجتناب کند، ممکن است آغاز شود. توافق برای جلوگیری از رویارویی بود. باید به خاطر داشته باشیم که این ایالاتمتحده بود که مسیر را تخریب کرد.
حال باید منتظر ماند و دید که دو کشور میتوانند راهحلی دیپلماتیک برای حل مشکلات پیدا کنند یا به گزینههایی نظیر جنگ اتکا میکنند؛ گزینهای که میتواند هزینههای زیادی برای امریکا و دنیا داشته باشد؛ چراکه بیشترین ذخایر نفتی دنیا زیر سلطه موشکهای ایرانی است.
انتهای مطلب