به گزارش تجارت امروز؛ دولت تلاش میکند اقتصاد را سامان دهد اما بلد نیست؛ وضعیت این روزها به خوبی این مهم را نشان میدهد؛ دولتمردان مانند مادری نابلد هستند که نمیدانند گریه کودک از چیست و بی برنامه تلاش میکنند آرامش کنند اما در حال بدتر کردن حال کودک است؛ وقتی این مادر به ناتوانی خود پی ببرد صرفا تلاش میکند که صدای کودک را نشنود. وضعیت اقتصاد کشور این روزها حکم صدای آن کودک را دارد و دولت تلاش میکند یا صدایش را بخواباند یا آن را نشنیده بگیرد. هر چه کارشناسان به دولتمردان میگویند فرمول حل مشکلات اقتصادی این نیست که شما انجام میدهید میگوید نه همین است.
امروز تنها راه برون رفت از مشکلات اقتصادی و به تبع آن حل معضلات اجتماعی ایجاد شرایط مناسب برای کسب و کارهای مولد و البته کارخانجات تولیدی است؛ تولیدی با برنامه برای دستیابی به فروش داخلی و خارجی؛ به جای تلاش برای آرام کردن بازار دلار و ارز و غیره - که البته باید انجام شود ولی راه حل نیست- باید دولت وقت خود را بر روی ساماندهی کسب و کارهای مولد؛ کارخانجات تولیدی، حل مشکلات آنان و جلوگیری از مالیات ستانی غیر منطقی از آنان کند؛ نه زیر و رو کردن پروندههای مالیاتی بالای 10 سال که چیزی گیرش آید!
حمایت از تولید منطقش این نیست که هر چیزی که در داخل تولید میشود نباید مانند خارجی داشته باشد؛ اتفاقا حمایت از تولید این است که قوانین به شکلی باشد که اجناس داخلی و خارجی هر چیزی که بود باید خدمات پس از فروش مناسب داشته باشد؛ وقتی این خدمات باشد برای واردات هزینه بیشتر میشود و از محل درآمد آن برای کشور میتوان به صنایع داخلی کمک کرد که رشد کنند؛ این راهکار در کنار معافیتهای مالیاتی به کارخانجات و تغییر قوانین و دستورالعملهای مالیات بر تولید طوری که چربش داشته باشد نسبت به بخش بازرگانی میتواند سبب رشد کشور شد؛ این موارد مشکل قیمت دلار و موارد دیگر را حل خواهد کرد.
تمرکز روی کالاهایی که قابلیت صادراتی دارند و رشد این حوزه از مهمترین راههایی که میشود به واسطه آن برخی مشکلات کشور حل شود؛ این مهم باید در مرحله اول روی هر کالایی که قابلیت صادراتی دارد ایجاد گردد و در صورتی که اقبال خارجی داشت؛ بر روی صنایع مبدل آن نظیر بستهبندی و ... کار کرد؛ اینکه ما بخوایم زنجیره محصولات را تکمیل کنیم خوب است؛ اما اگر قرار باشد به واسطه ایجاد زنجیره بی برنامه صادر کنیم و اجازه خروج هر کیفیتی از کشور را بدهیم قطعا متضرر خواهیم شد و بازارها را از دست خواهیم داد.
امروز همه این اتفاقات در حال رخ دادن است؛ چرا که دولت سردرگم است و نمیداند چه کند و چطوری! از همان زمان شروع به کار دولت نرخ تورم صعودی بود و افزایش پیدا کرد؛ دولت اگر برنامه درستی داشت میتوانست با فشار بر لابیهای قدرت رفع تحریم را به سرعت حل کند و بار بزرگی از دوش اقتصاد بردارد.
در میان اصولگرایان چهرههای اقتصادی قابل احترامی وجود دارند، مانند دکتر دانش جعفری که حاضر به باجدهی نیست و در مقابل حرفهای غیرکارشناسی احمدینژاد ایستاد یا دکتر رهبر، اما میبینیم به جای چهرههای معقول، برخی جوانان آشفتهفکر و بیتجربه به اسم مدیر جهادی به کار گمارده شدهاند و وضعیت زندگی مردم را به این روز انداختهاند. دانش شخصی مثل آقای نوربخش (رئیس وقت بانک مرکزی) در چهل سال قبل از رئیس فعلی بانک مرکزی بیشتر بود.
در شرایط فعلی نمیشود کاری را به زور انجام داد و نه میتوان کسی را خوشحال کرد؛ صاحبان خانه با وجود افزایش قیمت در بازاری به سر میبرند که بی مشتری است و مستاجران توان پرداخت اجاره بها ندارد؛ دولت رئیسی قرار بود مشکلات مالی و معیشتی مردم را حل کند؛ اما در هزینه های دولت هم مانده است.
انتهای مطلب