به گزارش تجارت امروز؛ در این مقاله دستهبندی کاملی از انوع کلاس بندی خودرو از جمله: هاچبک، سدان، کراس اوور، کوپه، آفرودر و شاسی بلند ارائه کردهایم.
خودروها از نظر نوع بدنه کلاس بندی های متفاوتی دارند که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
کوچکترین نوع خودروها، خودروهای شهری هستند. این خودروها که برای خیابانهای باریک و تنگ طراحی شدهاند دارای سپر بسیار کوتاه بوده و چرخها در گوشهی شاسی قرار گرفته اند. از جملهی این خودروها میتوان به فولکسواگن آپ، هیوندای i10 و پژو ۱۰۸ اشاره کرد.
به لطف ابعاد بیرونی بسیار کوچک این خودروها به آسانی میتوانند در شهر مورد استفاده قرار بگیرند. پارک کردن این خودروها نیز بسیار آسان است زیرا دیدن زوایای خودرو آسان بوده و مانور دادن با آنها به لطف فرمانی سبک آسان است. یکی از نقاط ضعف این خودروها فضای محدود است که باتوجه به کاربرد آنها د رفضای شهری زیاد مشکل ساز نیست.
سوپرمینی ها چیزی بین هاچبک های بزرگ خانوادگی و خودروهای کوچک شهری هستند. این خودروها در اروپا بسیار محبوب بوده و فورد فیستا، واکسهال کورسا و فولکس پولو در میان پرفروشها قرار دارند. این خودروها عموماً فضای بیشتری برای حمل ۴ سرنشین نسبت به خودروهای شهری دارند و اغلب فضای بار بیشتری را نیز ارائه میکنند.
بسیاری از سوپرمینی ها از اندازه کامپکت خود به عنوان نقطه قوت سود برده و در هنگام حرکت حس سبکی و فرز بودن را دارند. بسیاری از خودروسازان ممتاز نیز به ساخت اینگونه خودروها روی آوردهاند که از آن میان میتوان به آئودی A1 اشاره کرد. البته همانند خودروهای شهری برای افزایش فضای بار با چالش مواجه خواهید شد.
یک خودروی هاچبک که گاهی هاچبک خانوادگی نیز خوانده میشود بزرگترین نوع خودرو پیش از انتخاب یک مدل سدان است. برخی از شناختهشدهترین هاچبک ها عبارتاند از فورد فوکوس، فولکس گلف و مرسدس بنز A کلاس.
تنها نقطهضعف این نوع از خودروها این است که برای استفادهی خانوادگی باید بین داشتن فضای سرنشین راحت یا فضای بار کافی یکی را انتخاب کنید. البته مدلهایی مثل هوندا سیویک هر دو گزینه را به خوبی ارائه میکنند.
اگر دنبال خودرویی هستید که کمی کاربردیتر از هاچبک ها باشد اما خب طرف مدل سدان یا استیت هم نمیروید شاید یک مینی MPV انتخاب مناسبی باشد. طیف اینگونه خودروها از نیسان نوت شروع شده و به رقبای لوکستری چون مرسدس بنز B کلاس میرسد و البته از نظر اندازه و قیمت نیز تفاوت دارد.
موقعیت رانندگی کمی بالاتر، دسترسی آسان و صندلیهای با ارتفاع بالاتر به این معنی است که این دسته از خودروها در بین رانندگان مسنتر محبوبتر است. برخی خریداران البته بهای بیشتر نسبت به هاچبک ها و ظاهر عجیبتر نسبت به مدلهای عادیتر را از جمله نقاط ضعف این خودروها میدانند.
این دسته از خودروها کاربردیتر بوده و برای خانوادههایی که فضای بیشتری میخواهند طراحی شده است. مدلهای بزرگتر از جمله فورد گلکسی اغلب هفتنفره بوده و معمولاً صندلیهای ردیف سوم با تا شدن در کف خودرو فضایی ون مانند را ایجاد میکنند. تجربه رانندگی شبیه خودرویی عادی و هزینههای رانندگی کمتر این خودروها را به گزینهای وسوسهانگیز تبدیل میکنند.
همان نقاط ضعف مینی MPV ها دربارهی این خودروها نیز صادق است و MPV ها ظاهر چندان جذابی ندارند.
یکی دیگر از انواع کلاس بندی خودرو که بسیار رایج اند سدان ها هستند. سدان ها در همهی شکلها و اندازهها ساخته میشوند و البته برندهای ممتازی چون آئودی و مرسدس بنز در این زمینه استاد هستند. سدان ها معمولاً به عنوان خودروهای سه جعبهای توصیف میشوند یعنی آنها دارای محفظه پیشرانه (جعبه اول)، کابین (جعبه دوم) و صندوق مجزا (جعبه سوم) هستند. هاچبک ها نیز دو جعبهای محسوب میشوند.
طیف این خودروها از مدلهای کامپکت مرسدس بنز C کلاس و آئودی A4 شروع شده و به سدان های فول سایزی چون مرسدس بنز S کلاس میرسد. فاصلهی بیشتر بین محورها باعث راحتی بیشتر این خودروها نسبت به هاچبک ها شده و معمولاً فضای پای بیشتری را در کابین ارائه میکنند.
خودروهای استیت یا واگن معمولاً بر پایهی سدان ها یا هاچبک ها ساخته شده و کمی طویلتر از برادران سدان یا هاچبک خود هستند. فضای بار این خودروها نسبت به سدان ها زیاد است. ولوو V60 و آئودی A6 آوانت مثالهای بارز این دسته از خودروها هستند.
مزیت واضح این خودروها فضای بار افزایش یافته نسبت به مدلهای سدان است و برای برخی افراد، سقف طویلتر استیت ها این خودروها را جذابتر میکند. البته این خودروها جدای از کاربردی بودن خود برخی نقاط ضعف را دارند که شاید ظاهر خاص استیت ها یکی از آن موارد باشد.
بزرگترین مسئله دربارهی خودروهای سدان این است که جذابیت بصری مدلهای کوپه را ندارند اما از اینطرف یک کوپه دو درب نیز نمیتواند از نظر کاربردی بودن با یک سدان برابری کند. به عنوان نتیجه بسیاری از خودروسازان لوکس هماکنون مدلهای کوپه چهار درب را میسازند که در واقع سدان هایی با سقف خمیده یا کوپههایی با فاصله بیشتر بین محورها هستند.
خودروهای بارز این دسته از خودروها عبارتاند از مرسدس بنز CLS، آئودی A7 و ب ام و سری ۶ گرن کوپه. این خودروها جذابتر از سدان ها هستند اما صندلیهای اضافی موجود در این خودروها سودمندی روزانهی بیشتری دارند. البته به خاطر سقف کم ارتفاعتر فضای سر مخصوصاً در بخش عقبی کمتر است.
کراس اوورها در واقع هاچبک هایی با استایل جذاب شاسی بلندها و ارتفاع سواری افزایش یافته هستند. برخلاف شاسی بلندهای ۴×۴ بزرگتر، کراس اوورها اغلب در بحث آفرود کم میآورند و البته همین امر باعث کممصرفتر شدن و سواری بهتر در جاده شده است. مثالهای بارز این کلاس از خودروها عبارتاند از نیسان جوک، سیتروئن C4 کاکتوس و جیپ رنگید.
همانند MPV ها، کراس اوورها ارتفاع سواری بالاتر داشته و ورود و خروج به خودرو آسانتر است. برخلاف شاسی بلندهای دو دیفرانسیل بزرگ، گیربکس این دسته از خودروها که بر پایه مدلهای هاچبک ساخته شدهاند بهطور تعجبآوری راندمان بالایی دارند. در حقیقت تنها نقطهضعف این خودروها این است که کاملاً به اندازهی هاچبک ها کممصرف و با راندمان بالا نیستند.
با توسعه خودروهای شاسی بلند و همچنین ماشین های سواری، هر کدام مخاطب خود را پیدا کرد، اما در این میان عده ای بودند که نیاز به خودرویی داشتند که مثل سواری، برای نیازهای روزمره قابل استفاده باشد اما در کنار آن مثل شاسی بلند ها در جاده های آسفالت و مسیرهای نامناسب نیز گزینه خوبی باشد، از این رو نسخه های کراس اوور بوجود آمد.
در کلاس بندی انواع خودرو، خودروهای شاسی بلند بسیار پر طرفداراند. خودروی شاسیبلند یا اسیووی (به انگلیسی: Sport Utility Vehicle یا بهطور مخفف SUV) خودروهای سواری جادهای هستند که با ویژگیهای وسایل نقلیه خارج از جاده مانند افزایش فاصله از زمین و چهار چرخ متحرک ترکیب می شوند، به گونهای از خودروها میگویند که برای کاربرد بیابانی و پیمودن مسیرهای ناهموار طراحی شدهاند. این خودروها بهطور معمول دو دیفرانسیل هستند و فاصلهٔ محور آنها تا سطح زمین بیشتر از خودروهای عادی است.
تمایز ملموس و واقعیای بین شاسی بلندها و کراس اوورها وجود ندارد اما در کل شاسی بلندها بزرگتر بوده و قدرت و فضای بار بیشتری دارند. مثالهای شناخته شدهی این دسته از خودروها مرسدس GLE، نیسان X-Trail و کیا سورنتو هستند که این دوتای آخری حتی با وجود ۷ صندلی کاربرد بیشتری دارند.
برخلاف ۴×۴ خشن که توانایی آفرود بسیار بالایی دارند این دسته از خودروها تمایل دارند که بیشتر روی جاده باشند. بسیاری از شاسی بلندها راحت بوده و در سرعتهای بالا پایدارتر هستند و کنترلهای بیشتری برای آسانتر کردن سواری شهری دارند. البته در بحث آفرود نمیتوانند با ۴×۴ واقعی رقابت کنند و سایز بزرگ آنها خیلی مناسب نیست اما بههرحال انتخاب مناسبی محسوب میشوند.
این خودروها اساساً نمونههای کمکاربردتر شاسی بلندها هستند. شما ظاهر جذاب و موقعیت رانندگی بالاتر را دریافت میکنید اما خط سقف خودرویی کوپه مانند را خواهید داشت. این خودروها نیز جذابیت بصری مدلهای کوپه را ایجاد میکنند. از مثالهای بارز این دسته میتوان به ب ام و X6 و مرسدس بنز GLE کوپه اشاره کرد.
طبیعتاً این خودروها بسیاری از مزیتهای شاسی بلندها نظیر فضای بار زیاد، ارتفاع رانندگی بالاتر و قابلیت آفرود محدود شده را ارائه میکنند. شاید بسیاری از خریداران ترکیب استایل کوپه و تصویر یک شاسیبلند را ترجیح بدهند. البته برخی معتقدند که شاسی بلندهای واقعی فضای کابین بیشتری نسبت به این خودروها دارند.
زمانی که پای تعریف استاندارد و آکادمیک و شناسایی خودروهای شاسی بلند (SUV) از کراس اوور به میان میآید به هیچ عنوان در انتظار برخورد با یک تعریف دقیق و واضح نباشید. فاصله میان کراس اوورها و شاسی بلندها شاید در ابتدای اوج گیری این کلاس خیلی واضحتر بود اما حد فاصل مرز این دو کلاس در دنیای امروز صنعت خودروسازی به هیچ عنوان واضح نیست.
حتی در بسیاری از دسته بندیهای خودرویی از سوی ارگانهای خاص وابسته به سیستمهای دولتی، در بسیاری از مواقع کراس اوورها در دسته خودروهای شاسی بلند کوچک سایز شهری دستهبندی میشوند و معمولا فاکتور بارزی برای جداسازی آنها از یکدیگر وجود ندارد.
ولی بدون تردید تفاوتهایی میان این دو کلاس از خودروها وجود دارد که دو نام متمایز برای آنها برگزیده شده است. در ادامه به بررسی مهمترین تفاوتهای میان دو کلاس کراس اوور و شاسی بلند خواهیم پرداخت که تا حد بسیار زیادی نشانگر تمایزهای اصلی و روشی علمی و عملی برای شناخت این دو کلاس از یکدیگر هستند.
۱. پلتفرم
خودروهای کراس اوور بر پایه پلتفرم مشترک با خودروهای سواری (معمولا سدان) بنا میشوند. به این معنا که ساختار طراحی شاسی آنها (مستقل از تفاوتهای طراحی خارجی و اجزا بدنه) با یک خودرو سواری مشترک است. بارزترین مثال این موضوع تفاوت میان رنو تندر90 و رنو داستر است که هر دو بر پلتفرم خودرو سواری تندر90 (داچیا لوگان) بنا شدهاند. البته این مهم در مورد کراس اوورهای قدیمی نظیر امریکن موتورز ایگل صدق نمیکند اما نزدیک به ۹۹ درصد از کراس اوورهای امروزی را شامل می شود.
این در حالی است که خودروهای شاسی بلند بر پایه پلتفرم خودروهای وانت شکل میگیرند. بارزترین مثال این مهم نیسان رونیز است که در حقیقت بر پایه پلتفرم نیسان پیکاپ طراحی و تولید شده است. تقریبا میتوان گفت بیش از ۹۰ درصد شاسی بلندهای تولیدی جهان بر پلتفرم خودروهای وانت بنا شدهاند.
۲. ساختار شاسی
خودروهای کراس اوور با استفاده از پلتفرم مشترک با خودروهای سدان از ساختار شاسی و بدنه یکپارچه بهره میگیرند که در صنعت خودرو به ساختار یونی بادی (Unibody) یا مونوکوک (Monocoque) مشهور هستند و در نتیجه از شاسی مستقل از بدنه استفاده نمیکنند.
این در حالی است که تقریبا بیشتر خودروهای مشهور از کلاس شاسی بلندهای آفرودی همانند برادران وانت خود، از ساختار شاسی جدا از بدنه مشهور به ساختار Body on Frame بهره میگیرند. به این معنا که بدنه آنها مستقل از شاسی طراحی شده و این دو بخش قابلیت این را دارند که به صورت کاملا مجزا از یکدیگر جدا شوند.
این نوع ساختار بسیار مستحکمتر، ایمنتر و دارای بازی و انعطاف بسیار بیشتر است و به سادگی تحمل جذب و دفع ضربات و تنشهای سنگین حاصل از آفرودهای دشوار و مکرر را دارند. بارزترین مثال از خودروهای متعلق به این گروه خودروهایی چون خانواده جیپ رنگلر، خانواده هامر، شورولت بلیزر، تویوتا لندکروزر و نیسان پاترول هستند.
۳. ساختار انتقال نیرو
خودروهای کلاس کراس اوور وابسته به ابعاد و طراحی ابتدایی، معمولا از سیستم انتقال نیرو تک دیفرانسیل (معمولا دیفرانسیل جلو) بهره میگیرند چرا که ابعاد و ساختار طراحی خارجی و فنی آنها بر اساس خودروهای سواری است و ویژه استفاده در مسیرهای آفرود طراحی نشده است. خودروهایی نظیر رنو ساندرو استپوی، دانگ فنگ H30 کراس،پژو ۲۰۰۸، رنو کپچر، قشقایی، امویام X22 یا X33 و بیشتر کراس اوورهای چینی و تولید داخل بازار ایران از این گروه از خودروها برشمرده میشوند.
برخی دیگر از کراس اوورها با سیستم انتقال نیرو چهار چرخ متحرک دائمی (AWD/دو دیفرانسیل دائم) به بازار عرضه میشوند. در این دست خودروها یا نیرو دائما به هر دو محور به صورت کنترل شده منتقل میشود یا نیرو در حالت عادی به یکی از دو محور عقب یا جلو منتقل شده و تنها در صورت نیاز (به هنگام بروز هرزگردی چرخها و کاهش کشش) نیرو به صورت هوشمند به محور دیگر نیز منتقل میشود تا وجود کشش و اصطکاک در هر چهار چرخ با زمین تضمین شود. خودروهایی چون هیوندای سانتافه، وراکروز، کیا سورنتو، نیسان مورانو، پورشه کاین و ماکان و تویوتا راوفور به این گروه تعلق دارند.
اما در مقابل بیشتر شاسی بلندهای حقیقی و آفرودی (مخصوصا در نمونههای قدیمیتر) از ساختار سیستم انتقال نیرو دو دیفرانسیل موقت انتخابی (4WD) به همراه گیربکس دوم کمکی (Transfer Case) بهره میگیرند که نه تنها قابلیت انتقال نیرو به هر دو محور بر اساس انتخاب راننده (یا تصمیم کامپیوتر خودرو) را دارند، بلکه به دلیل بهره بردن از وجود گیربکس دوم کمکی قادر به استفاده از ضرایب بسیار سنگینتر دندهها (معروف به دنده کمک/با ضرایبی بین دو تا سه برابر سنگینتر) هستند .
این خودروها برای عبور از مسیرهای صخرهای، کوهستانی و مسیرهای بیراهه با سربالایی و سراشیبیهای بسیار تند و تیز مناسب است. خانواده تویوتا لندکروزر، انواع خودروهای خانواده جیپ، نیسان پاترول، نیسان رونیز، مرسدس بنز کلاس G، خانواده هامر، فوتون ساوانا و سوزوکی گرند ویتارا از بارزترین مثالهای این گروه هستند.
۴. ساختار تعلیق
کراس اوورها با استفاده از پلتفرم خودروهای سواری، در حقیقت سیستم تعلیق و زیربندی آنها را نیز مستقیما به کار میگیرند. در نتیجه خودروهای کراس اوور درست همانند برادران سواری خود، معمولا در محور جلو از سیستم تعلیق مستقل مکفرسون استرات (McPherson) یا در برخی موارد نادرتر از نوع جناغی دوبل و در عقب از سیستم تعلیق یکپارچه میل پیچشی (تورشن بار/Torsion Bar) یا چند نقطه اتصال (مولتی لینک/Multi-Link) فعال یا غیر فعال بهره میگیرند. پژو ۲۰۰۸، امویام X22 و X33، رنو ساندرو استپوی و داستر، دانگ فنگ H30 کراس و سنگ یانگ تیوولی در این گروه قرار میگیرند.
در مقابل شاسی بلندهای حقیقی از زیربندی کاملا متفاوت و بسیار قدرتمند بهره میگیرند که میتواند از نوع محور فعال خشک با سیستم فنربندی شمش یا لول (درجلو و عقب) یا از نوع جناغی دوبل مستقل با فنربندی لول (در جلو و عقب) یا ترکیبی از این دو نوع باشد. این نوع سیستمهای تعلیق دارای بازی و انعطاف بسیار بیشتر نسبت به سیستم تعلیق خودروهای کراس اوور هستند. خودروهایی چون خانواده جیپ، شورولت بلیزر، خانواده تویوتا لندکروزر، نیسان پاترول و خانواده هامر به این گروه تعلق دارند.
۵. ارتفاع کف خودرو از سطح زمین
حد فاصل پایینترین نقطه از کف اتاق خودرو و سیستم تعلیق تا سطح زمین به صورت مستقیم تعیین کننده زوایای حیاتی آفرود (زاویه حمله، زاویه شکست و زاویه فرار) و میزان قابلیت ارتقا تایرهای مورد استفاده در خودروست که در ارائه یک سواری توانمند و مناسب در مسیرهای بیراهه نقشی بسیار پررنگ بازی میکنند. این فاصله در خودروهای کراس اوور معمولا برابر با برادران کلاس سواری یا تنها اندکی بالاتر از آنها است. در نتیجه کراس اوورها توان چندانی در ارتقا فنی و عبور از مسیرهای بیراهه سنگین ندارند.
در مقابل در خودروهای کلاس شاسی بلند ارتفاع کف اتاق خودرو یا سیستم تعلیق با سطح زمین مستقیما به عنوان یکی از فاکتورهای اساسی در ارزیابیهای تخصصی و تعیین برتری یک مدل بر مدل دیگر قضاوت میشود چرا که این مهم یکی از بارزترین فاکتورهای تعیین کننده قابلیتهای آفرودی خودرو شاسی بلند و عدم برخورد آن با ناهمواریهای خشن سطح بیراهههای سنگین است.
توجه داشته باشید که این فاکتورهای بیان شده به هیچ عنوان وحی منزل نبوده و در هر یک از آنها میتوان کراس اوورهایی را به عنوان مثال نقض یافت که در یک یا برخی از این فاکتورها با شاسی بلندهای حقیقی مناسب آفرود مشترک باشند. در نتیجه به هنگام تشخیص تمایزهای میان یک کراس اوور و یک شاسی بلند باید تمامی این فاکتورها را مد نظر قرار داد تا به نتیجه واضحتری رسید.
اگر شما جایی بیرون از شهر زندگی میکنید یا معمولاً به آفرود می روید تنها یک خودروی ۴×۴ واقعی میتواند نیاز شما را برطرف کند. محکمترین و خشنترین این خودروها مثل لندروور دیسکاوری و تویوتا لندکروز طوری ساخته شدهاند که تقریباً قابل توقف نباشند.
این خودروها آفرودر واقعی هستند. البته بدنهی بزرگترها آنها به معنی فضای زیاد کابین و کاربرد بالا است. باید گفت که به خاطر وزن زیاد این خودروها، اعداد مربوط به مصرف سوخت چندان جالب نیست.
اساساً یک خودروی کوپه نسخهی دو درب مدل سدان با سقفی سخت است. مرسدس E کلاس کوپه و آئودی TT مثالهای بارز این کلاس هستند که اولی لوکستر و دومی اسپورت تر میباشد. برخی مدلها دارای صندلی عقب هستند اما بیشتر برای افراد خردسال و مسافرتهای بسیار کوتاه به درد میخورند.
طبیعتاً بدنهی کوچکتر و تعداد دربهای کمتر به معنی فضای کابین کمتر است بنابراین این خودروها در مقایسه با هاچبک ها و یا سدان ها کاربرد کمتری دارند. علاوه بر کوچک بودن، کوپهها جذابیت زیادی دارند و البته اغلب بهای بیشتری را نیز طلب میکنند.
به طور ساده یک خودروی کانورتیبل کوپهای است که سقف نداشته و بجای آن پوششی فابریک یا فلزی تاشونده دارد. این خودروها جذابیت و کاراکتر اسپورت کوپهها را به همراه سقفی باز ارائه میکنند. مثالهای خوب این دسته عبارتاند از آئودی A5 کابریولت و ب ام و سری ۴ کانورتیبل.
این خودروها همان محدودیتهای مدلهای کوپه را دارند اما محدودیت با اشغال فضای بیشتر توسط سقف تاشونده تشدید میشود.
رودسترها زیر دسته کانورتیبل ها هستند. این نام تنها در مورد خودروهای اسپورت دو نفره با سقفی جمع شدنی بکار میرود بنابراین مزدا MX-5 و پورشه باکستر مثالهای مناسب اینگونه خودروها هستند. طبیعتاً تنها خودروهای اسپورت با این فرم عرضه میشوند بنابراین جذابیت آنها بالاست.
اکثر مشکلات این خودروها به خاطر دونفره بودن است و کاربردی بودن آنها را بهطور چشمگیری در مقایسه با سدان ها و حتی کوپهها محدود میکند. رودستر ایمنی و آسایش یکسانی در مقایسه با خودروهای سقف سخت ندارند اما اگر به این دسته خودروها عشق بورزید به مسائل یاد شده اهمیتی نخواهید داد.
یک خودروی GT معمولاً بزرگتر و شیکتر از مدل کوپه است. این خودروها بهطور قابلتوجهی بزرگتر و گرانتر هستند. بنتلی کانتیننتال مثال اینگونه خودروها بوده که قیمت بسیار بالایی دارد.
صندلیهای عقب نسبت به خودروهای کوپه قابل استفاده تر بوده اما هنوز هم نمیتواند در برابر یک سدان فول برابری کند. GT ها معمولاً پیشرانهای قوی دارند و قدرت زیادی را در سبقتگیریها سرعتهای بزرگراهی ایجاد میکنند اما همین امر شاید بر مصرف سوخت تأثیر منفی بگذارد. همانند رودسترها، مالکان این خودروها نیز اهمیتی به موارد گفته شده نمیدهند.
در حقیقت گرن توریسمو (به ایتالیایی: GT مخفف Gran Turismo ) اصطلاحی است که به خودروهای با بازده بالا و طراحی شده برای طی کردن مسافتهای طولانی، اطلاق میشود. هر خودرویی با این مشخصات جیتی (GT) خوانده میشوند ولی شکل سنتی و رایج آنها خودروهای دو در کوپه دو صندلی است که ۴ صندلی هم میتواند باشد
انتهای مطلب/م.ع