کندوکاوی در تهیه طرح آمایش سرزمین قبل از انقلاب
بزرگترین مسالهای که ناکامیهای توسعهای را در اجرای برنامههای پنج ساله رقم میزند، نبود طرحهای آمایشی در کشور است.
در طرح پایه آمایش سرزمین در قبل از انقلاب به موضوعات چشم انداز جمعیت، تعادل میان محیط شهری و محیط روستایی، مهاجرتهای میان منطقهای، چگونگی رشد شهری، رشد اقتصادی و نابرابریهای اجتماعی، محیط زیست و منابع طبیعی و میراث فرهنگی، وحدت ملی و تمرکززدایی، محیط بین الملل و روابط خارجی، سازماندهی جامعه روستایی، رشد شهری و نظام شهری پرداخته شده بود. فرضها و اهدافی که در هر یک از موارد بالا در نظر گرفته شده بود همراه با سیاستهایی که برای هر بخش اقتصادی پیشنهاد شده بود، به ترسیم چشم انداز ۱۳۹۱ ایران انجامید و گزارش مطالعات «استراتژی دراز مدت آمایش سرزمین» در اردیبهشت ۱۳۵۶ در ۱۵ جلد منتشر شد. آنچه در ادامه میخوانید نگاهی است تفصیلیتر به فعالیتهای آمایش سرزمین در قبل از انقلاب و ضرورت و نحوه آغاز و انجام آن؛
ضرورت تهیه طرح آمایش سرزمین
در سال ۱۳۴۹ حکومت وقت همه اعضای اوپک را به تهران دعوت کرد. میزبان و مدعوین در جلساتی این مسئله را به طور تفصیلی مورد بحث قرار دادند که: قیمت نفت از حدود ۲۰ سال پیش به این طرف نه تنها اضافه نشده بلکه در مواردی کاهش یافته است. با توجه به اینکه فروشندگان غربی کالاها، در اروپا و امریکا به طور مرتب قیمتها را بالا بردهاند، ارزش پولی ما برای خرید اجناس روز به روز پائینتر آمده است. اگر این وضعیت ادامه داشته باشد کار به جایی میرسد که سهم ما از فروش نفت صفر میشود و این وضعیت برای ما قابل تحمل نیست.
در نتیجه همه اعضای اوپک متفقالقول پذیرفتند که این وضعیت نباید ادامه پیدا کند و باید قیمت نفت به روز شود. همین موضوع سبب شد که به فاصله سه سال قیمت نفت از بشکهای دو دلار، به ۱۲ دلار برسد، یعنی شش برابر!
شش برابر شدن قیمت نفت و به تبع آن افزایش درآمد حکومت، باعث شد تا حکومت وقت تصمیم بگیرد اجناس و اقلام بیشتری به کشور وارد کند که بخشی برای نوسازی و بازسازی کشور و مقداری هم اقلام مصرفی بود ولی در این میان گمرکات، جادهها و باراندازهای کشور ظرفیت و کشش این حجم واردات را نداشتند. در نتیجه کشتیهای حامل بار، گاهی تا بیش از سه ماه در خلیج فارس روی آب و منتظر نوبت برای تخلیه میماندند! کار به جایی رسید که یک کشتی با بار میوه سه ماه منتظر تخلیه بار بود! بعد از سه ماه به دستور وزیر کشاورزی وقت، بار گندیده را در دریا تخلیه کردند و پول حمل بار را گرفتند و رفتند!
لذا مسئولان وقت به سراغ سازمان برنامه و بودجه رفتند و از این سازمان خواستند با توجه به اینکه در ظرف سه سال، درآمدهای نفتی شش برابر شده، برنامهریزی کنند تا این درآمد چگونه و در کجا هزینه شود. جالب آنکه سازمان برنامه و بودجه هم فقط بلد بود با حداکثر دو میلیارد دلار در سال برنامهریزی کنند و حالا نمیدانستند با این ۱۲ میلیارد دلار در سال چه کنند! به خاطر همین مسئولان سازمان برنامه بودجه به شاه گزارش دادند که کار ما تا به حال به این صورت بوده که تصمیم میگرفتیم سالانه مثلا در چند جا بیمارستان بسازیم و به وزارت راه برای احداث و تعمیر چند جاده پول بدهیم، مقداری به وزارت کشاورزی پول میدادیم، مقداری به ارتش میدادیم و فقط رعایت میکردیم که تقسیم پول در کشور تقریبا متعادل باشد. ولی بلد نیستیم که اگر بودجه شش برابر شد آن را چه کار کنیم!
بعد با متفکران کشور مشورت کردند و در این مرحله، محمدعلی صفی اصفیا، مدیرعامل وقت سازمان برنامه و بودجه، که یکی از فارغ التحصیلان دانشگاه پلی تکنیک فرانسه بود، با یکی از همکلاسهای خود در این خصوص مشورت کرد. همکلاسی مهندس اصفیا در فرانسه، مدیرعامل و رئیس هیات مدیره شرکتی به نام «ست» بود که در بخش برنامهریزی فعالیت میکرد و طراح بازسازی فرانسه بعد از جنگ دوم جهانی بود؛ یعنی تجربه بازسازی یک کشور کاملا در هم ریخته را داشت و توانسته بود فرانسه را بعد از جنگ جهانی دوم بسازد. نهایتا قرار شد این شرکت فرانسوی به ایران کمک کند.
ست و ایران!
در نهایت شرکت فرانسوی ست پذیرفت به حکومت ایران کمک کند که ایران ۴۰ سال آینده را طراحی کند تا بداند پولش را کجا خرج کند که بعدا پشیمان نشود. لذا رئیس و نمایندههای این شرکت فرانسوی به ایران آمدند و شرکتی با سهم ۴۹ درصد فرانسوی و ۵۱ درصد ایرانی، با ترکیب دو نام «ست» و ایران به نام «ستیران» تاسیس کردند. اولین قرارداد این شرکت جدید، طرح آمایش سرزمین بود که از کارشناسان فرانسوی استفاده کرد و با کمک آنها طراحی ایران ۴۰ سال آینده را به عهده گرفتند. سال ۱۳۵۲ شرکت ستیران تاسیس و سال ۱۳۵۳ قراردادها امضا شد و سال ۱۳۵۴ کار اجرایی مطالعات طرح آمایش سرزمین شروع شد.
جمع آوری اطلاعات
کارشناسان فرانسوی به ایران آمدند و برنامه مطالعات را طراحی کردند. ابتدا شروع کردند به شناسایی اطلاعات موجود درباره کشور، اینکه چه چیزهایی وجود دارد و چه چیزهایی وجود ندارد، چه کارهایی انجام شده و چه کارهایی انجام نشده است. از تمام وزارتخانهها و تمام کشور جمع آوری اطلاعات شروع شد. در شرکت ستیران گروهی مسئول جمع آوری اطلاعات مرتبط با فعالیتهای عمرانی سراسر کشور شدند. گروهی دیگر مسئول شناسایی ظرفیت و امکانات آبی کشور شدند، چون ایران با محدودیت منابع آب روبرو است و وقتی میخواهیم ایران ۴۰ سال آینده را بسازیم باید بدانیم ظرفیت آبی مملکت چقدر است. گروهی دیگر در خصوص صنایع موجود در کشور و اینکه ظرفیت فعلی و ظرفیت معادن ما چقدر است و اگر خواستیم صنعتی شویم چه داریم و چه نداریم، مشغول جمعآوری اطلاعات شدند. همینطور اطلاعات و اعداد و ارقام جادهها، بیمارستانها و… جمع آوری شد. طرح دیگری که اجرا شد طرح جامع راههای کشور بود که بر اساس آن راههای روستایی، راههای بین شهری، اتوبانها، راههای آبی و راههای هوایی سرتاسر کشور شناسایی و کدگذاری شدند. طرح احداث راهها به صورتی بود که این راهها با هم هماهنگ باشند، به نحوی که ایران ۴۰ سال آینده، از نقطه نظر هماهنگی بین راههای هوایی، دریایی و زمینی مشکلی نداشته باشد. شهرسازیها جداگانه بررسی میشد، اینکه مراکز جمعیتی، شامل شهر، روستا، ده و… کجاست، تا چه حد ظرفیت دارد، چه امکاناتی دارد، و… البته همه چیز در مقیاس برنامهریزی بود و نه اجرا کردن کارها. در حدی که اگر نقشه و پلان ایران ۴۰ سال آینده را جلوی یک متخصص بگذارند، ببیند که تمام امکانات متناسب برنامهریزی شده است.
زمان بندی
چون سازمان برنامه و بودجه اعلام کرده بود که اگر قرار است چندین سال بر سر این کار معطل شوید اصلا کار را نمیخواهیم، شرکت ستیران و کارشناسان آن برای جمع آوری حداقل اطلاعات زمان محدودی داشتند تا کارشناسان فرانسوی ببینند چگونه میشود با مسئله برخورد کرد. اینکه تصمیم بگیرند آیا به صورت بنیادین باید همه چیز را عوض کنیم یا نه و از امکانات موجود کدام قابل استفاده است. در کل سازمان برنامه و بودجه یک سال و نیم مهلت داده بود تا طرح تکمیل شود و به خاطر همین حتی وزیر آمایش سرزمین فرانسه، کسی که اصلا خالق آمایش سرزمین بود، به عنوان مشاور شرکت ستیران به ایران آمد. به هر حال کارشناسان مطابق برنامه زمانی فشرده، کار را به طور کامل و کلی بررسی کردند. بعد از یک سال و نیم از آغاز کار، گزارشهایی در سه مرحله شش ماهه، نه ماهه و یک ساله تهیه و در نهایت نقشه ایران ۴۰ سال آینده ارائه شد. اگر مبنای شروع را سال ۱۳۵۱ بگذاریم ۴۰ سال بعد ۱۳۹۱ میشود. در هر حال ستیران نقشه ۴۰ سال آینده را طراحی و به مجموعه گزارشاتش اضافه کرد و یک نقشه سنتز که مجموعه اطلاعات را با هم ترکیب کرده و به صورت هم نهاد در آمده بود، به سازمان برنامه و بودجه وقت ارائه کرد.
مقدمات اجرا
سازمان برنامه و بودجه طرح را بررسی و تصویب کرد و به تمام وزارتخانهها و ارگانها بخشنامهای ارسال کرد که هر نهادی بخواهد کار عمرانی انجام بدهد باید بر اساس سیاستها و استراتژیهای بیان شده در گزارش آمایش سرزمین کار کند و اگر خودشان ابتکار عملی به خرج بدهند ما طرحشان را تائید نخواهیم کرد و نمیپذیریم و بودجه نخواهیم داد. این مسئله در سال ۱۳۵۶ بود. بعد از آن سازمان برنامه و بودجه طرح آمایش را به برنامههای پنج ساله تقسیم کرد و از دل آن هشت برنامه پنج ساله بیرون آمد. بعد از آن به مقطع انقلاب اسلامی رسیدیم. در اوایل انقلاب و در شرایط انقلابی آن روزها که میخواستند همه چیز را به شکل بنیادین تغییر دهند، طرح آمایش را منطبق با فرهنگ غرب تلقی کردند و گفتند طرحی که خارجیها در تهیه آن دخالت داشته باشند، مورد قبول ما نیست. در همین راستا، سه سال بعد از انقلاب و در زمان جنگ تحمیلی، طرحی مطالعاتی برای تهیه «آمایش اسلامی سرزمین» آغاز شد. برنامهها و فعالیتهای مرتبط با طرح آمایش سرزمین در پس از انقلاب اسلامی در مقال و مجالی دیگر بررسی خواهد شد.
انتهای مطلب